نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





خوش آمدید


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 20:45 | |







***

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:40 | |









 

خداوندا
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …
بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 15:23 | |







 

دلم تنگه نخون آواز رفتن



مثل مرگ برام از تو گذشتن



بیا دستم بگیر افتادم از پا



نذار جون بسپارم این گونه تنها



تو که نیستی غم چشمم به دنیاست



دلم سیاهتر از تموم شبهاست


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:45 | |







دلم شکست


 عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند 
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد . . .
اشکم بی امان می ریزد !
مهم نیست !
آب روشنی است !
خانه ات تا ابد روشن عشق من . . .
::
::
خدایا . . .
ببخش امانت ﺩﺍﺭ خوبی نبودم . . .
دلی که ﺩﺍﺩﻩ بودی شکست
::
::
ﺷﮑﺴﺘﻦ ﯾﻪ ﺩﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ !
ﮐﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻨﯽ !
::
::
میگویند شکستنی رفع بلاست
ای دل تحمل کن شاید حکمتیست . . .
::
::
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی . . .
وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی ، فقط نیم نگاهی میکردی . . .
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 1:4 | |







خداحافظ

دیگه دیره واسه موندن .دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرم
تو این بارون تنهایی دارم میرم خداحافظ
شده این حس تقدیرم چه دلگیرم خداحافظ
دیگه دیره دارم میرم چقد این لحظه ها سخته
جدایی از تو کابوسه شبیه مرگ بی وقته
دارم تو ساحل چشمات دیگه اهسته گم میشم
برام جایی تو دنیا نیست تو اوج قصه گم میشم
دیگه دیره دارم میرم برام جایی تو دنیا نیست
به غیر از اشک تنهایی تو چشمم چیزی پیدا نیست
باید باور کنم بی تو شبیه مرگ تقدیرم
سکوته من پر از بغضه دیگه دیره دارم میرم


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 1:24 | |







نکته..

 

! سه چیز را با احتیاط بردار:قدم.قلم .قسم

! سه چیز را پاک نگه دار:جسم.لباس .خیال

! از سه چیز کار بگیر:عقل.همت.صبر

! از سه چیز خود را دور نگه دار:افسوس.فریاد.نفرین

! سه چیز را آلوده نکن :قلب.زبان.چشم

 ! اما سه چیز را هیچ گته فراموش نکن:خدا.مرگودوست

 

 

 


 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 1:46 | |







انتظار

 

انتظارسخت است

فراموش کردن هم سخت است

اما اینگه ندانی باید انتظاربکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است

 

 




 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 1:13 | |







قلبم

قلبم را به بازی گرفتی و بعد رهایم کردی ، غرورم را شکستی ، اشکهایم را درآوردی، یک عالمه غم و غصه در دلم نشاندی ، مرا نا امید از زندگی کردی.
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
تو رهایم کردی اما هنوز هم یاد و خاطره هایت در قلبم مانده است ، به آْنها نیز بگو مرا رها کنند . خسته شدم از نوشتن کلام دروغین عشق.
خسته شدم از عشق نوشتن ! از نوشتن کلمه ای که در این زمانه وجود ندارد !
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
فراموشم کن ، هم یاد و خاطره های با هم بودنمان و هم نام مرا.
نمی دانم چرا از عشق می نویسم ، از کلمه ای که بی هویت است.
اما آنچه دلم میگوید همین است : نفرین بر عشق.
دلم دیگر از عشق و عاشقی بیزار است و دیگر حوصله به غم نشستن و یا دلتنگی و درد دوری یا انتظار را ندارد.
میخواهم تنهای تنها باشم و با رویاهای تنهایی ام زندگی کنم.
نه غمی در دل داشته باشم و نه دردی ! نه از فرداهای بی عشق بودن هراسان باشم و نه ثانیه های پر ارزش زندگی را با یاد و خاطره های عشق به هدر دهم.
میخواهم تنهای تنها باشم ، آنقدر تنها باشم که دیگر تنهاتر از من کسی نباشد.
به جای اینکه به ساعت بنگرم تا لحظه دیدار با عشق فرا رسد ، در گوشه ای مینشینم و به آسمان آبی و لحظه غروب و طلوع خورشید می نگرم.
تنهایی با اینکه پر از درد است ، اما درد عاشقی پر درد تر از درد تنهاییست.







[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 23:57 | |







بعد مرگم...

ای کسانی که مامور دفن من هستید وقتی که من مرحوم شدم مرا در تابوت سیاهی که تاریک تر از تاریکی هاست قرار دهید.

چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند که هنوز چشم به راهش هستم

دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بفهمند به آنچه که میخواستم نرسیدم

بر روی قبرم بوته ای از گل بکارید تا در بهاران بوی یار دهد.

بر روی قبرم صلیبی از یخ قرار دهید تا به جای مادرم گریه کند چون من طاقت گریه های مادرم را ندارم

بر روی قبرم چیزی ننویسید تا زود فراموش شوم و موهایم را پریشان بگذارید تا هممه بفهمند که دست نوازش بر سرم کشیده نشده است
ست....
 


 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 14:32 | |







ولینتان

 

میدونی ولنتاین یعنی چی؟

یعنی اینگه یادمون باشه یه عاشق واقعی باید فقط

به یه نفر دل ببند وتا اخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه

ولنتان مبارک

تقدیم به همه عاشقهای 




[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 13:8 | |







دوتا عاشق بودن وکلی حسود؟!






تقصیر همون حسودا بود که الان قصه شده یکی بود یکی نبود...



 
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 21:55 | |







انتظار

نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم...

اما

ایـــــــــــــن روزها...

به لطـــــــــــفِ تــــــــــو...

انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم....!!!!
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 20:40 | |







چقدر بگذرد؟

چقــدر باید بگذرد؟؟

تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می شوم.

تنـــم نلــرزد…..


بغضــم نگیــرد…..
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:9 | |







عشق


گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف
مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:51 | |







تنهایی

تنهایی دریست،

دریست به تنهایی من و تو

تنهایی که فقط تو و من

در آن گنجانده شود

تنهایی دریست،

دریست به دورسوی بیکران چشمهایت

دورسویی سبز

به موج گیسوانت و سبزی چشمانت

تنهایی دریست،

دریست به زندان غرور من

غروری که فقط

 در تنهایی خیش با تو گشاده میشود
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:11 | |







لیلی


لیلی زیر درخت انار نشست .
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ ِ
سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزار دانه
داشت.
دانه ها عاشق بودند
دانه ها توی انار جا نمی
شدند.
انار کوچک بود .دانه ها ترکیدند.

انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی
چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه
چید.
مجنون به لیلی اش
رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین
بود.
کافی است انار دلت ترک
بخورد!


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:16 | |







..

یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست





یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط
موازی که هیچگاه به هم نمی رسند





یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست





و





یاد گرفتم هر چه عا شق تری ،





تنهاتری...




[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 17:4 | |







تنهایی

تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم ...

تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا....

در کلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد...
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 16:51 | |







کاش

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 16:47 | |







ازت بریدم

داری از چشام می افتی می دونی دست خودم نیس
آره من ازت بریدم اما تقصیر تو کم نیس
خودت اومدی تو دنیام خودتم عقب کشیدی
با خودت چی فکر می کردی واسه من چه خوابی دیدی
داری از چشام می افتی می دونی مقصری تو
وقتشه دیگه نباشی وقتشه دیگه بری تو
عاشقت بودم ولی تو منو دست کم گرفتی
ساده دل ازم بریدی خودتو ازم گرفتی
 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 16:39 | |







پیام تسلیت




 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 16:14 | |







بهونه موندنم

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 15:3 | |







الهی

 

 

گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 12:14 | |







عشق

من با گریه هام می گم که زوده واسه جدایی

تو با خنده هات می گفتی بین ما هیچی نبوده

همه ی روزای خوبو خیلی آسون پس گرفتی

من پیش چشات شکستم اما تو هیچی نگفتی

تو که تقصیری نداری سادگی از دل من بود

فکردوست داشتنت انگار یه خیال بود

نه به فکر انتقامم نه به فکر راه چاره

سهم من از تو وعشقت یه نگاه بی قراره

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط مـیــــترا در 10:21 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

p style=br